سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
سوزن بان
یکرزمنده
سه شنبه 90 آذر 8
ساعت 11:31 عصر
| نظر

سلام علی آل یس

کار سوزن بان کار پیچیده ای ست! او فاصله ی چند سانتی متری بین دو ریل را کم و زیاد می کند!

محرم+مترو تهران+ مترو+ امام حسین

این را لوکوموتیو ران می فهمد و شاید برخی از مسافران که می دانند اینجا سوزنی هست و سوزن بانی...

ریل های قطار هر چه از سوزن و سوزن بان فاصله می گیرند از هم دور تر می شوند... تاجایی که ممکن است یه ریل به بهشت برود و یک ریل هم به ذوزخ...

+ چرا خیلی ها نفهمیدند آنان که بعد از فوت نبی سوزن بانی کردند، سوزن بان های امینی نبودند و شد این که چند سال بعد خون حسین زمین کربلا را رنگین کرد.

+ با حضرت بانو به این نتیجه رسیدیم که هیئت حاج محمود سوز بیشتری داره! تا سعید... اما منتظریم تا نزد سوزن بان انقلاب ، بسوزیم...

+ خدایا شکر که امسال هم شبهای محرممان را با شهدا هستیم، با یک عالمه مجید...

محرم+شهدا+امام زاده علی اکبر+چیذر

+ چقدر سین شین این پست میزد... ببین   حسسسسسسسسسسسسسسسسین جانم فدایت






از 10ذی حجه تا 10 محرم
یکرزمنده
دوشنبه 90 آبان 30
ساعت 11:37 عصر
| نظر بدهید

سلام علی آل یس

اینکه به آقا موسی علی نبینا و اله و علیه السلام، 10 روز بر 30روز افزوده شد و شد 40 روز و آخرش هم شد 10ذی حجه بماند...

اینکه از عرفه تا عاشورا هم 40 روز میشه بماند...

اینکه پیامبر اهل های خود را در مباهله آورد و مدعیان نیاورند بماند!

اینکه آیه ی نگین سلیمانی امیر عشق هم بعد مباهله آمده بماند...

اینکه افطار سه روز روزه ی اهل های پیامبر به یتبم و مسکین و اسیر رفت بماند!

اما:

ای علی به ما گدایان خود و فرزندانت چه می دهی؟!

ای اهلِ عالم، ای امام عالم، ما هم اسیریم در دیاری غیر دیار تو، هم یتیمیم بی روی تو و هم مسکسنیم بی لعل تو... ما را چه می بخشی...

ای پیامبر اعظم امتت اهل های خود را به خیابانهای اعتراض بر فاسقان و ظالم و طواغیت آورده اند تو دعا کن...

و عرفه ... ای علی موسی الرضا به عرفه ای که محضرت مشرف بودیم دستی بر عقل می معرفت ما بکش...

 

امروز بین الخرید! خوردیم به نماز مغرب... رفتیم مسجد باران گرفت و تگرگ... بعد از نماز هوا بهاری شد... کجایی بهار عالم....






روزنه
یکرزمنده
دوشنبه 90 آبان 23
ساعت 12:13 صبح
| نظر

سلام علی آل یس

اینکه شبها به آسمان نگاه می کنی و می بینی یک سوراخ های ریزی هست که چشمک می زند به روی تو... شاید کسانی باشند که دارند از آن دنیای روشن و باصفا به پشت درب ها نگاه می کنند و گاه لبخند می زنند و گاه می گریند...

فکر میکنم وقتی همسایه کناریمان شهید شد، و همسایه روبروی خیلی قبل تر حدود2سال قبل... و دیروز هم باز شهید دادیم.... بهتر می توان مفهوم شهادت هنوز بدنبال اهل های خود است را فهمید... مگر نه این است مجید...


+باور کن این شهر جای ماندن نیست... تو چه میکنی می مانی یا می روی...
+ دنبالم نگرد ... خودم گم شدم     ای شهادت!

دنبالم نگرد خودم گم شدم  شهادت