سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
تو چه میکی؟ می مانی یا میروی
یکرزمنده
جمعه 88 اردیبهشت 4
ساعت 1:44 صبح
| نظر

سلام هی حتی مطلع الفجر/ این قرن قرن غلبه مستضعفین بر مستکبرین است

چون راهی نگار فکر میخواهد و ... پس علی الحساب ....

 گاهی پرواز  را بی وزنی لازمست  به خورشید رسیدیم و غبار آخر شد  کاش یه روز اینو از ته دل بخونیم

           دلم جنگل میخواهد

یک جنگل بادرخت سبزبهاری

بلبلهایی از ته دل خوان،شاد
            دلم جنگل میخواهد
جنگلی با شیرهای غرندة
روباههای ترسو
آهوی زیبا

. و بلبلی که میسراید در وصف او سرودی زیبا را  .

            این جنگل پر شدة

از شیرهای بی یال و کوپال
روباههای مکار درندة
عقرب های فراوان

ودیگر هیچ آهویی نیست
دیگر هیچ بلبلی نیست
آهو ها ذبح شدند
و بلبلها متهمانی ترسو
و روباهها بر مسند حکومت

دلم دیگر جنگل نمیخواهد

              دشت میخواهد
تا وقتی فریاد میزنم
نترسم گوشهایی نامحرم
فریادهایم را در جایی ناپاک پچ پچ میکنند
و لعنت بر پچ پچ

         دلم دشت میخواد
تا وقتی شیپورچی بر شیپور جنگ میدمد
ترسوها بر درخت منطقِ عقلِ معاش پناةنگیرند
دشت پر از شقایق وحشی است1

دشت پر از شقایق وحشی است1
و رمز اینکة شقایق دشت را برگزیده اینست
دشت اگرچةسخت است
اما دشت بیریاست وسادة
اما نماد دورویی

باتلاقیست

کةگاةبسبزی زیورش کردةاند

اما هنوز میتوان بوی گنداب را تشخیص داد

و بوی تلخ دروغ را فهمید

 پ.ن:

این پست رو به دلیل اینکه موبایل نگاری از یه جای خوب بود از گوشی ریختم اینجا!
این پست یک فکاهیست!
این پست برای توست  برای من  و دیگر هیچ کس دیگر!
این پست هنوز کامل نشده!
این پست سرباز کم دارد!
و تو چه میکینی   می مانی یا میروی2
------------------------------------------------------------------
1 رو کرد به تابلو نوشته دم در وردی و ازم پرسید چرا به شقایق وحشی گفته!
گفتم چون اهلی نیست! و نوشتم ....
2 این جمله ما رو 8-9روز گرفتار خودش کرد!!! 

ای شقایق های ....




روزنگار یک راهی قسمت سوم (یکشب در یک دارالمجانین خوب!)
یکرزمنده
سه شنبه 88 اردیبهشت 1
ساعت 3:33 عصر
| نظر

 

سلام هی حتی مطلع الفجر/ این قرن قرن غلبه مستضعفین بر مستکبرین است

روز دوم:

نگاه اول:

شب اول سوخت، به بهانه باد، و باد رمز یک خبر رسان امین بود، که کلام را از صاحبش می ستاند و در عالم به اهلش میرساند، حال که باد تواند که محرم پوشیده ترین رازها باشد و حرف را به اهل سر میگویند و در این زمانه کو اهل سری! 

نماز صبح به جماعت خوانده میشود و رسم است که عهد را میقاتِ این حج کنند به صبحگاه، تا شفای بیمارانِ بیمارستان را در چشمه ی حیاتِ موعود بجویی و هر کس خویش را مستغرق این چشمه کرد و غرق شد، زنده ماند و هر کس را که از غرق شدن بترسد و نمیرد را میکشند، و چه خوب بست "بمیری قبل از آنکه بمیرانندت" | ادامه مطلب...




روزنگار یک راهی قسمت دوم (قصه ی یک شب آفتابی)
یکرزمنده
چهارشنبه 88 فروردین 26
ساعت 11:10 عصر
| نظر

سلام هی حتی مطلع الفجر/ این قرن قرن غلبه مستضعفین بر مستکبرین است


نگاه ششم:

اکنون جمعِ خسته های کوفته! وارد یک بیمارستان صحرایی شد! البته قبلا بیمارستان و الان دارالمجانین!! التبه از نوع انا مجنون الحسین. و حسین دوباره ذکر گرفت بر خط کاغذ و چاره ای نمیماند جز اینکه بیمارستان امام علی را | ادامه مطلب...