• وبلاگ : قلمك
  • يادداشت : روزنگار يك راهي قسمت سوم (يكشب در يك دارالمجانين خوب!)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + دوست 

    سلام

    خط قرمزي وجود نداره!مگر اونچيزي كه خودت براي خودت كشيده باشي!مطمئن باشي اگر دربها رو بروي خودت قفل كني تا ازت چيزي رو ندزدند اگر حالت خراب بشه اورژانس هم پشت در ميمونه!ياحق

    پاسخ

    دري قفل نيست در ها مصداق ماست و ما ايم که در ........ -البته اگه لازم باشه از روي صندوق صداقات بعدش دکه دژباني!! و بعد نردبون و بعد پشت بوم و ... ميشه ....- عکستو دارم!!
    + محسن 

    ببخش گرفتاريم كه نيستيم

    دورباره رفتي تو كار پانوشت

    پول دار هم شدي انگار ميخواي سيستم اجاره كني

    او قضيه تعويض مغزي كه گفتي جريانش چي بود بالاخره رفتي كليد ساختي ديدي گفتم بايد از اونجا كليد داشته باشي وگرنه كلاهت ب پيرمردا قاطي ميشه

    پاسخ

    عليک سلام / شما هستي! / چه کنيم دلمون پ.ن ميخواد ميخوام يادمباشه که يادم هست! / پول نميخواد توکل ميخواد!!!! / البته مغزي عوض شد ولي با اون قضيه ي مسجد که گفتمت يه خورده فرق داره!!! بعدا شايد يه روزي گفتم الان آرامش لازم داريم / اي بابا کاش جووناي ما مثل بعضي از پيرمرداي اونجا باشند! / نيومدي منتظرت بودم البته جديدا ما رو خيلي ها به انتظار سرکار ميذارن / البته از روزي شروع شد که يکي فکر کرد رودست خورده اونم از من! هنوز دلم ميسوزه! کپسول نداري ؟ چرا آدمها همچين فکر ميکنن / مهدي يادته ازم در مورد ماجراي سربند لنز پرسيدي ؟ وقتي قضيه خرابيش پيش اومد و داشتيم خودمو واسه پرداخت جريمه! آماده ميکرديم اون نقل قول رو که آوردي که فکر کردند سربند واسه ماست مالي بود ياد اون روزي افتادم که يکي فکر کرد بهش رو دست زدم! اما کسي به اون بنده خدا نگفت عکس جنوب رو اگه با ذکر نگي عکس نيست و سربند هم يادآوري يه ذکره! / و امشب کاش دوباره ياد معراج بيافتيم ياد معراج .....
    + او 
    سلام جالبي بود
    پاسخ

    ؟

    بسم الله

    وسلام و رحمت الله

    بازهم ميگم كه آدمها تحت تاثير جوهاي خودساخته ويا ديگر ساز كارهايي انجام ميدند كه براي ديگران و از نظر ديگران غير منطقي است!وقت است كه بنشيني و گيسو بگشايي/تا باتو بگويم غم شبهاي جدايي..

    شايد هم وقتي آدم به خودش يه قولي ميده كه يه كاري رو انجام بده و اين آدمه يه ريزه يه دنده باشه در مسير اون قوله بزرگ هر كوچك قولي رو از ياد ببره..بايد بخشيدش بحكم هدف بزرگ

    ضمنا من هم كوله پشتيش رو دارم و هم دوچرخه اش!يقين دارم اگر يه بار باهم بزنيم بيرون و همركاب طبيعت بشيم چشمات سو ميگيره و دلت شاد ميشه و نفست راحت ميشه و صدات آزاد!

    يا حق

    پاسخ

    سلام كه نام خداست / در مورد خط خطي هاي قرمز قبلا مفصل واست نوشتم! كاش ميشد از بعضيش فاكتور گرفت ولي بدون اون قدر مهمه كه حتي بخاطرش خيلي از حرفهايي رو كه ميشه زد و به لب خيلي ها لبخند هديه كرد رو از خودم محروم كنم! / من يه دنده نيستم فقط چندوقتيه دارم سعي ميكنم با دنده سنگين حركت كنم تا خيلي ها و بشناسم و اليس صبح بقريب / هدف وسيله رو ..... / من خيلي وقته تو راهم تو چي؟ / اما راهي كه نفس رو ميبنده دستت رو يخ ميكنه دلت رو .... / 5صلوات براي فرج
    + گداي فاطمه 

    سلام

    اينجا جاي نوشتن و فكر كردن نيست اينجا جاي غبطه بر عرشيان است....

    موفق باشيد.

    پاسخ

    عليكم السلام / جسارتا مخالفم هم جاي فكر است و فكر است و فكر هم وقت استادن شده هم وقت نيست هم وقت نيست! / بابت نظر تشكر +5ص ف ب فرج