سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
من و جوراب های توی دستم! -نوستالژی یک نمایشگاه-
یکرزمنده
چهارشنبه 91 مهر 26
ساعت 11:20 عصر
| نظر بدهید

 

من و جوراب های توی دستم! -نوستالژی یک نمایشگاه-

سلام علی آل یس

چند وقتیست که دلم از تکنولوژی و همه ی مصادیقش خسته شده... حتا اینجا!

گوشی ام را در گوشه ای رها کرده ام و تنها کانال ارتباطی! یک خط ثابت است که من پایش بند نیستم! پس حضرت بانو هم معمولا تا عصر ازم بیخبر است...

بگذریم...

توی گذر زمان، با بانو رسیدیم به مصلی! که تویش نمایشگاه بود... از سونی و سایر کمپانی هایی که حقیقت را از زندگی ما میربایند و جایش مجاز را به ما هدیه می کنند...

هر چه پیش میرفتی، انگار خسته تر می شدی... توی قیافه مردم پر بود از ذوق مرگی مفرط!

سعی کردیم توی نرم افزارها و بازی ها گم نشویم... بیشتر توی رسانه ها و آنها! تاب می خوردیم...

سنگریها و بعضی های دیگر...

اصلا تنها دلیل این متن، دنبال کردن تابلوی بزرگ عتبات بود!

روزگاریست گیر کرده ام توی این متن!

شاه شمشاد قدان، خسرو شیرین سخنان که ...

پیشنهاد میکنم کمی با این غزل خلوت کنید... به نظرم از سنگین ترین غزلهای شیخ باشد...

رفتیم دم غرفه! همان اول از سر همه تصاویر را از دم دروکردیم! دوتایی افتادیم بجان آن تصاویر!

بعد رفتیم تو و نوبت سی دی های عتبات شد!

ولش کن... چشمم خورد به گوشه حرم...

توی این نمایشگاه آمده بودند چند تکه پاره از بهشت عسگرین سلام اله علیهم را گذاشته بودند...

به خودم که آمدم دیدم توی غرفه چسبیدم به آن سنگ ها و فلزهای ضریح!

هر کار کردم دیدم لنزم فوکوس نمی شود... لابد اشکال از چشمان بود!!! یادم بانو افتادم بردم دادم زیارت کرد... چقدر این سلام های از راه دور بعضی وقت های میچسبد به آدم ها کربلا ندیده ای مثل ما!!

داشتیم می رفتیم که این عراقی های خادم یک تکه پارچه دادند به ما که سبز بود ... بوی غریبی می داد...

کلی گشتیم توی حال خودمان توی مصلی انگار نه انگار...

همسر گفت پارچه را ببرم متبرک کنم...

کاش دوکلمه فارسی بلد بودند.... نبودند انگار

فقط به من فهماند  که تبرک ! پارچه روی قبر مطهر است...

 

+ اصلا نشد جمع و جورش کنیم! فقط خوردیم به بچه های حاج علی رضا که برای پیاده روی اربعین ثبت نام میکردند!!! چه سعادتی برای صاحبان آن توفیق ان شاء الله

+انگار اگر توی این نمایشگاه موقع اذان جورابهایت را توی دستت بگیری و بدنبال یک لیوان آب باشی برای وضو! کلی به ساهط! علم توهین کرده ای!

 






والله غالب علی امره
یکرزمنده
پنج شنبه 91 شهریور 23
ساعت 9:0 عصر
| نظر

بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله العزیز الحکیم: یُریدونَ لِیُطفِئوا نورَاللهِ بِاَفواهِهِم واللهُ مُتِمُّ نورِه وَلوکَرِهَ الکافِرون
ملت عزیز ایران؛ امت بزرگ اسلام
دست پلید دشمنان اسلام بار دیگر با اهانت به پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم کینه ی عمیق خود را آشکار ساخت و با اقدامی جنون آمیز و نفرت انگیز، خشم مجموعه های خبیث صهیونیستی را از تلألؤ روزافزون اسلام و قرآن در جهان کنونی نشان داد. در روسیاهی عاملان این جنایت و گناه بزرگ همین بس که مقدسترین و نورانی ترین چهره میان مقدسات عالم را آماج یاوه های مشمئز کننده ی خویش ساخته اند. پشت صحنه ی این حرکت شرارتبار، سیاستهای خصمانه ی صهیونیسم و امریکا و دیگر سران استکبار جهانی است که به خیال باطل خود میخواهند مقدسات اسلامی را در چشم نسلهای جوان در دنیای اسلام از جایگاه رفیع خود فروافکنده و احساسات دینی آنان را خاموش کنند. اگر از حلقه های قبلی این زنجیره ی پلید یعنی سلمان رشدی و کاریکاتوریست دانمارکی و کشیش های امریکایی آتش زننده قرآن حمایت نمیکردند و دهها فیلم ضد اسلام را در بنگاههای وابسته به سرمایه داران صهیونیست سفارش نمیدادند، امروز کار به این گناه عظیم و غیرقابل بخشش نمی رسید. متهم اول در این جنایت، صهیونیسم و دولت امریکا است. سیاستمداران امریکا اگر در ادعای دخالت نداشتن خود صادقند باید عاملان این جنایت شنیع و پشتیبانان مالی آن را که دل ملتهای مسلمان را به درد آورده اند، به مجازات متناسب با این جرم بزرگ برسانند.
برادران و خواهران مسلمان در سراسر جهان نیز بدانند که این حرکات مذبوحانه ی دشمنان در برابر بیداری اسلامی، نشانه ی عظمت و اهمیت این خیزش و مبشّر رشد روزافزون آن است، والله غالبٌ علی امره

+ اونهایی که فکر میکنند در دولت جنایت کار ایالت متحده شیطان، فرهنگ آزادی و انسان دوستی و ... وجود دارد، نوفهنمند!

+ اونهایی که ....

+






عجبا ...
یکرزمنده
یکشنبه 91 مرداد 1
ساعت 11:41 عصر
| نظر

هوالسلام

وقتی میرم نزدشون یاد این ایه ام همش که

انّ اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا...

عجبا از ما واماندگان زمین گیر که در جستجوی شهدا.....

فقط همین