سلام هی حتی مطلع الفجر / و این قرن قرن غلبه مستضعفین بر مستکبرین است – امام روح الله
اون روزا من کی ام، تو کی، خیلی معنی نداشت. تازه پام به اونجا واشده بود. وقتی میرفتی همه درجه ها و مناسبشون رو میذاشتن تو خونه و بسیجی می اومدن. ولو طرف از کله گنده ها بود میشد نیروی یه بسیجی و تحت امر! یه شب حاج(؟) رودیدم که پارچه ی یه مناسبت رو گرفته بود دستش و داشت از تیرچراغ برق میکشید بالا! هرکارکردم نذاشت ازش بگیرندش.
میگفت: شما مواظب خودتون باشین حواستون باشه، اول بنده باشید بعدهرکس دیگه! ازبچه های بالا!بود.
اون روزها، روزای بدی بود، خیلی سخت. 18تیر و ... پای ما عمل کننده بود. اون روزا خیلی از مردها و نامردها رو شناختیم! خیلی روزگار عجیبی شده بود! بگذریم الان باید از جشن گفت: یه جشن بزرگ شاید به بزرگی "فتح مکه"
چه ربطی داره میگم.
ربطش اینه که انقلاب که باخون دل خوردن مردای مرد وشیر زنهای زیادی بعد1400سال به دست ما رسیده باید از این به بعد چطوری نیگهش داریم.( راستش دلم خیلی میخواد زیادتر بنویسم اما وقت کمه! )
خیلی سخت، خیلی آسون
خیلی سخت از این جهت که میگن یه روز میرسه که نگه داشتم دین (بخونید آرمان و اعتقادی که آدم ها بخارش این ور آب اومدن) مثه نیگه داشتن، آتیشه اونم رو کف دست. همه ما nبار این حدیت رو (که نقل به مضمون شد )شنیدیم. اما همه مون هم میدونم عمل کردن به اون چقدر سخته.
خیلی آسون بخاطر اینکه هرقدر هم سخت بشه و دردناک، لذت این که ما باید به تکلیف عمل کنیم و کاری رو باید انجام بدیم که اون باید خوشش بیاد ، کافیه!
اما انقلاب ما الان شده یه جوون رشید که مایه امید خیلی از جون های رشید عالم شده!
حرف زیاده و وقت کم، کاش یه روز برسه که ما هم بتونیم هرچند کم برای این انقلاب یه کارشاهکار بکنیم، مثه خیلی ها که ...
همین
پ.ن:
امروز 2تاکار و نصفی ردیف شد،
یکیشون عجیب شد، بازم شهدا، دست از سرما بر نمیدارن،انگار تا سرما رو به باد ندند! دعا کنید، 2باره شرمنده شهدا نشم،مثل عکسهای نمازخونه!!
یکشون و نصفی هم فعلا بماند!!!