شب 19ام
قدرِقدر
سلام هی حتی مطلع الفجر و این قرن ، قرن غلبه مستضعفین بر مستکبرین است
سلام هی حتی مطلع الفجر و سلام هی هی حتی طلع الفجر و ...
وقتی می خوان کارنامه بدن، حتی شاگرد زرنگ ها ،هم ممکنه ته دلشون یه اضطرابی باشن! بالاخره ممکنه هر 20ی هم 19 بشه!
اما حکایت ما تنبل ها همون حکایت دست و دلِ لرزونه! که می دونیم چیکاره ایم و خلاصه روز حساب کتاب ممکنه اگه معلم مرام نذاره 13-14 ای بهمون بدن و خلاصه مایه شرمندگی! و بدتر از همه رفقایی که ، بعله! با کلی نمره های تک رقمی خدمت خونواده میرسن! مبارکه ان شاءالله
اما بازم شب امتحان شده! شبِ شبِ امتحان هم نه! ولی بالاخره شده مثه وقتی که استاد میگه آماده باشید ممکنه یه امتحان یهویی ازتون بگیرم! و معمولا ما شب قبل از اون روز به فکر می افتیم! و به دست و پا!
به نظرم حکایت شب قدرهم یه چیزی تو این مایه هاست! شب امتحانه! اما شب امتحان داریم تا شب امتحان!
بعضی مثه ما شب امتحان تازه می خوان رفع اشکال کنند و برن مطالب رو بخونن و یادبیگیرن! بعضی هم نه قبلا مرور هاشون رو کردن و مطالب رو از بر شدن! و شب امتحان واسشون مثه یه ذوق شیرین واسه رسیدن به روز امتحانه! رسید به یه صبحی که خیلی وقته منتظرش هستن.
ولی شب امتحانی هایی مثه من، مرتب می خوان روز نشه! این سلام هی حتی مطلع الفجر هم به نظر عقل ناقص سبکسرم واسه بچه +هاست! یعنی اونایی که منتظرن صبح بشه! حالا صبح روز کارنامه دادن! روز امتحان – که هر روز خدا روزه امتحانه و هر روز خدا ازما یا کوئیز میگیره یا امتاحنهای خفن- یا صبحی که کلی آدمه که منتظر طلوع فجر صادقش هستند! بهر حال همه ی این منتظرای صبح آماده اند و در حال آماده سازی! و می خوان که صبح بشه! نه اینکه میدونن بالاخره صبح میشه ولی شب هم طولانی تر باشه بدشون نم یآد!! از شب واهمه ندان! دل تنگ صبح هم نیستن!
بعضی از رجب و شعبان شروع کردن به آماده سازی! بعضی هم از اول ماه مبارک! بعضی هم از امشب!
کسانی هم هستند هنوز حال و هوای قدر سال پیش رو یادشونه! خوش بحال اینه هاست! دل هاشون که آماده بشه و بشه "دل" شاید منزل نزول هم بشه!
اما خوش بحال آماده ها و اونایی که آماده وارد قدر میشن! حقیقت قدر سلام الله علیها رو می شناسن! درکش می کنن! صاحب قدرروحی فداه رو هم باهاش رفیق میشن!
اما یه وقت هم هست – خودمو میگم – آدم می بیمه درست و نزدیک امتحانه که دلش به تاپ و توپ می افته می فهمه ای دل غافل ، این دل ما هنوز منزل که نشده! هیچ شده مثه یه مرداب که فقط جک و جونورای عجیب غریب توش لونه کردن! با چشمه شدن و جوشیدن کلی فاصله داره! و اون وقته که آدم دلش به حال خودش میسوزه که نکنه قدرِقدر رو ندونه! و کلاه گشاد دنیا تو سرش بمونه!
ای خدای بزرگ ما رو با بدن ضعیفمون و بهانه های متخلفتمون رها نکنی! اصلا ما رو به خودمون رها نکن! ما می دونیم خودمون واسه خودمون خیلی خطرناکیم، و دل هیچکس مثه خودت واسه ما نمیسوزه!
رفقا قدرِ قدر رو اگه دونستید، و سیم هاتون وصل شد یاد منم بکنید! نه یاد من نه! یادشب امتحانیایی مثه من که...... و هنوز که هنوز منزل نشده دلشون!
نه اصلا بیخیال شب امتحانیا رفقا ، امشب هم فقط خودشو بخواید بگید:
شامم سحر نمیشود ، سحر، سحر نمیشود
بیا که قبر مادرت، بی تو عیان نمیشود
سیره شهدا هم نیاز نیست چون خودشون هستند، چشم دل باز کن که ...
یه شهری داشتن شهید میبردن ما هم رسیدن
قسمت شد، رزق بود
های لایت و مشکی کردن هم نداریم، همش مشکیه! کاش سفید بود!
ا2آ
5ص
شب قدر نکته و حاشیه و ... نداره حتی برای من او تو و ...
باید در متن بود