هنوز از اول زندگیمون 5-6ماه نگذشته بود که مصداق والذین آمنو و هاجرو و جاهدوا (ان شاءالله!) فی سبیل الله شدیم...
یعنی هجرت شد سرآغاز اول زندگی...
سال تحویل نزدیک بود.. یکی کَرم کردو یه 50/000تومنی تا نخورده بهمون هدیه داد...
رفت لابلای قرآن و آروم شد...
آخه وقتی طیب و طاهر باشه دیگه چرک کف دست نیست... میشه رزق حلال.
بعدش برکت کرد...
همسر، هرچی میگن کیف پول بخرم، میگم نه... دارم...
یه کیف پول نورانی و پر برکت
شکرش
نویسندگان وبلاگ :
همسنگر[2]
بعضی شدیم جنگنده، بعضی هم شدیم رزمنده. بعضی از رزمنده ها هنوز یادشون نرفته که جنگ ما نبرد حق علیه باطله و هنوز هم ادامه داره! بعضی یادشون رفته! بعضی هم خودشونو به خواب زدند! بعضی هم ... اینجا یه سنگر زدیم از خاکریزی به بزرگی عالم و شدیم "یک رزمنده" کاش یه رزمنده ی خوب باشیم! تو چه میکینی می مانی یا میروی؟