نخستین تیر یک تک تیرانداز -
ویرایش دوم-یکشنبه 23/1/1388 ساعت 15:30
1- سلام هی حتی مطلع الفجر/این قرن قرن غلبه مستضعفین بر مستکبرین است
1- به نام خدا، مطلب زیر به عنوان نخستین مطلب یکی از دوستانیست که چندی قبل در دکه فعال عمل نموده و اکنون به دلایلی حضور ندارند، بنده از ایشون خواستم مطلبی رو برای من فرستاند در وبلاگ هم درج کنند، اما چون شخصا وبلاگ و سایت ندارند، به عنوان یکی از نویسندگان قلمک در خدمتشون خواهیم بود!
3- بنده به سلامت ایشون اعتماد کامل کامل دارم، اما من باب تذکر عرض میکنم که€
اول به خودم و بعد به شما : جناب تک تیرانداز هر گونه اظهار نظر در خصوص هریک از رجال سیاسی باید با دلیل و مدرک اعلام گردد! / از بکار بردن الفاظ تهی از ادب شیعی پرهیز و با ادله مطلب خویش را بیان کنید /
4- قلمک در عین اینکه از هرگونه جناح و مشی سیاسی عجیب الخلقه بدور است فقط در محور ولایت میگردد و وابسته به هیچ جماعت سیاسی نبوده و نیست و شما هم مواظب باشید! نباشید در غیر اینصورت ... شهدا شرمنده ایم! که نمیگوییم حزب فقط حزب الله ...
5- جهت فرج ولی الله روحی فداه 5صلوات بلند با وعجل فرجهم!!
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای موسوی نخست وزیر محترم
نامه استعفای شما باعث تعجب شد، حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید لااقل من و یا مسئولین رده بالای نظام را در جریان می گذاشتید. در زمانی که مردم حزب الله برای یاری اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه می برند، چه جای گله و استعفا است!
شما در سنگر نخست وزیری در چارچوب اسلام و قانون اساسی به خدمت خود ادامه دهید ، در صورتی که نسبت به بعضی وزرا به توافق نمی رسید، چون گذشته عمل می شود. این حق قانونی مجلس است که به هر وزیری که مایل بود رأی دهد.
تعزیرات از این پس در اختیار مجمع تشخیص مصلحت است که اگر صلاح بداند به هر میزان که مایل باشد در اختیار دولت قرار خواهد داد.
همه باید به خدا پناه ببریم و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان از آن سوء استفاده کنند.
مردم ما از این مسائل در طول انقلاب زیاد دیده اند، این حرکات هیچ تأثیری در خطوط اصیل انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت.از آنجا که من به شما علاقه مندم ان شاءالله عندالملاقات مسائلی است که گوشزد می نمایم.
روح الله الموسوی الخمینی
تاریخ : 17/6/67
1- جناب آقای موسوی بعد از خواندن این نامه حضرت امام با خود گفتم احتمالا نخست وزیر وقت، جوانی خام بوده که وضعیت کشور را در آن شرایط بحرانی درک نمی کرده!
اما با توجه به تاریخ تولد وی (1320)، سن شریفش حدود 47 سال بوده (عرف، 40 سال را مرز بین جوانی و پختگی می داند)؛
پس این کار جناب آقای نخست وزیر، از عدم پختگی نبوده است، بلکه مربوط به آستانه تحمل وی و منفعل شدنش از اقدام مجلس در عدم رأی اعتماد به وزرای مورد نظرش، بوده است. البته شاید مسائلی دیگر هم دخیل بوده که الله اعلم!
2- جناب آقای موسوی؛ حضرت امام، خون شهداء و به قربانگاه رفتن جوانان رشید اسلام را به شما یادآوری می کنند! آن هم زمانی که کشور درگیر جنگ بوده !!! یعنی حضرتعالی در بحبوحه جنگ ، گویا ایستادگی و مقاومت دلیرمردان و " به قربانگاه رفتن" فرزندان ایران را فراموش کرده، می خواستید صحنه را خالی کنید و کشور را در گرداب بحران غوطه ور سازید!
چه ضمانت و تعهدی وجود دارد که پس از نشستن گرد و غبار افسادات بر خون شهدا و ارزش ها آن را فراموش نسازید و اقدامی شبیه به آن یا حتی خطرناک تر انجام ندهید؟ چراکه شما در جمع "مثلا اصلاح طلبان" هستید کما اینکه در دوره تصدی آقای محمد خاتمی مشاورش بودید و نه تنها در مقابل اقدامات ... آنها علیه اسلام دم بر نیاوردید، که به تصریح خودتان در نامه اخیرتان به او، به آن دوران افتخار می کنید. دوره 8ساله ای که مهمترین ارزش های اسلام و انقلاب مورد تهاجم قرار گرفت،تظاهرات علیه خدا جایز شمرده شد، استیضاح امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) در ملا عام از سوی دبیر کل حزب مشارکت در دستور کار قرار گرفت، امام حسین (علیه السلام) خشونت طلب خوانده شد، افکار امام از سوی اکبر گنجی عضو حزب مشارکت، قدیمی و کهنه و شایسته موزه تاریخ دانسته شد، جامعه مدنی به جای جامعه ولایی ومهدوی نشست، انقلاب از مسیر خودش منحرف شد و... .
3- قضاوت با شما: افتخار به رفتار شخصی که با رئیس تشکلی که فلسفه وجودیش مقابله با اسلام شیعی و طلایه دار این مکتب یعنی جمهوری اسلامی ایران است، به چه معنی است؟
(جدیدترین دست گل به آب داده توسط آقای ... در فروردین 1388 در حاشیه اجلاس ائتلاف تمدن ها در ترکیه!)
چون دست راست رئیس جدید ناتو گشته وبال گردنش ، با دست راست به دست چپش دست می دهد.
ضمن اینکه اندرس فوگ راسموسن نخست وقت دانمارک در زمان توهین های زنجیره ای به حضرت رسول و اسلام ،حاضر به توقف انتشار این کاریکاتورها نبود و به بهانه واهی آزادی بیان، از چاپ کاریکاتورهای موهن حمایت میکرد. راسموسن حتی به رغم اعتراضات جهان اسلام حاضر به عذرخواهی از این اقدام شنیع نشد. کمتر از یک هفته قبل و پس از سپری شدن نزدیک به 3 سال از این رخداد موهن، راسموسن در آخرین اجلاس ناتو به عنوان کاندیدای دبیر کلی ناتو مطرح شد. این موضوع با مخالفت شدید ترکیه به عنوان تنها کشور مسلمان عضو ناتو مواجه شد و عبدالله گل، رئیس جمهور این کشور با تمام توان با این درخواست مخالفت کرد اما در نهایت و در شرایطی که کشورهای اروپایی نظیر آلمان و فرانسه و همچنین ایالات متحده بشدت خواهان انتصاب وی به این سمت بودند، مخالفت ترکها هم به نتیجه نرسید و راسموسن به سمت دبیر کلی ناتو محسوب شد. روز گذشته اجلاس ائتلاف تمدنها در استانبول ترکیه با حضور سران برخی از کشورها برگزار شد و راسموسن نیز به عنوان دبیر کل جدید ناتو در این نشست حضور داشت. راسموسن در جریان این اجلاس تصریح کرد که در مقام دبیرکل جدید ناتو، توجهی ویژه به حساسیتهای دینی و فرهنگی خواهد داشت و گفتوگو و روابط با جهان اسلام را گسترش خواهد داد! در عین حال وی باز هم نه تنها به واسطه حمایت از چاپ کاریکاتورهای موهن در روزنامههای کشور متبوعش حاضر به عذرخواهی از مسلمانان نشد، که بار دیگر از این اقدام دفاع کرد و آن را نتیجه آزادی بیان دانست. از کشور ما هم سید محمد خاتمی در این اجلاس شرکت کرده بود. خاتمی در اقدامی عجیب و بهتبرانگیز در کنار راسموسن، نخست وزیر دانمارک قرار گرفت و با رویی گشاده دست وی را در دستان خود گرفت. جالب آنکه راسموسن به واسطه آسیب دیدگی دست راستش قادر به حرکت دادن آن نبود اما خاتمی برای آنکه ارادت خود را به وی ابراز کند، دست چپ راسموسن را در دست خود فشرد. این اقدام رئیس دولت اصلاحات، دوباره سوالات بسیاری را به اذهان متبادر کرده است. در شرایطی که سران نظام لائیک ترکیه با تمام توان با نخستوزیر ضد اسلام دانمارک مخالفت میکنند، خاتمی که متأسفانه عنوان رئیس جمهور سابق کشوری اسلامی را یدک میکشد، چگونه میتواند به خود اجازه دهد که دستان راسموسن را فشرده و به او لبخند زند؟ به راستی خاتمی چه پاسخی برای ملت ایران و برای دیگر مسلمانان جهان خواهد داشت؟
جناب موسوی ! راستی در سخنرانی های اخیرتان، از اسلام ناب محمدی دم می زنید! کدام محمد؟ محمدخاتمی یا حضرت رسول روحی فداه؟؟؟!!!
آقای میرحسین موسوی در نامه ای که ، سه شنبه مورخه 28/12/87 خطاب به آقای محمد خاتمی نوشته ، در فرازی از آن آورده: برای سالها به عنوان یک شهروند از اینکه شخصیت عزیزی چون شما ریاست این جمهوری را برعهده گرفته است لذت می بردم و به آن افتخار می کردم؛ زمانی که نسل نوخاسته تلألؤ آرمان های خود را در آن چهره ملاقات می کرد و به هیجان می آمد، به همراه آنان خود را جوان می دیدم. این احساس همچنان که هنوز با آنان باقی مانده است، با اینجانب نیز هست و ذخیره ای است برای اسلام و انقلاب و سعادتی است که مردم ما به راستی مستحق آنند.
4- بنده یقین دارم (کما اینکه از شواهد نیز پیداست : تعداد سؤال ها - رأی اعتماد ها - استیضاح ها و ...) که عدم رأی اعتماد مجلس به وزرایتان، به اندازه غرض ورزی های مجلس هفتم و حتی هشتم در عدم رأی اعتماد به وزرای آقای محمود احمدی نژاد و عدم تصویب لوایح سرنوشت ساز دولت او نبوده؛ اما نه تنها چنین اقدام نسنجیده ای از وی مشاهده نشد که حتی به مخیله ایشان نیز خطور نکرده.
اگر شما به جای ایشان بودید احتمالا هفته ای چند بار استعفا می دادید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
در پایان یادآوری می کنم که : اگر درایت حضرت امام در عدم پذیرش استعفای شما نبود، هم کشور در بحران فرو می رفت و نه تنها، هم از آن دوران طلایی برایتان خبری نبود، که جنابعالی به چهره ای منفور در بین مردم تبدیل می شدید و به نخست وزیر مستعفی شهرت می یافتید؛ و امروز "مثلا اصلاح طلبان" ... و کارگزاران ... ، دستشان خالی از چهره ای برای مقابله با دولت اسلامی بود.