سلام هی حتی مطلع الفجر / این قرن قرن غلبه مستضعفین بر مستکبرین است (امام رو ح الله)
متاسفانه این روزها خیلی ها تمام توان خویش مصروف این کرده اند، که احمدی نژاد را از گردونه ی انتخابات که هیچ از صحنه ی روزگار سیاسی –و اگر لازم شد اجتماعی و...- ایران اسلامی محو کنند.
یکی از این اقدامات نامه ی آقای رفسنجانی به امامنالخامنه ای است. این گونه نامه های در این شرایط حساس، انسان را به یاد نامه هایی در تاریخی نچندان دور به امام امت میکند و یادآور خاطرات تلخی می شود که ذکر آن را مجال دیگری لازم است؛
اما
جناب آقای هاشمی ای کسی که خویش را در زمره ی یاوران خمینی میدانید، شما کسی که برای انقلاب زحمات فراوانی کشید، و ما جوانترها باید پای خاطرات زندان و قبل و بعد انقلاب شما بنشینیم، اما اکنون چه ؛ کسی که باید پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیبی به مملکت نرسد، به خود جرات داده در نامه ی فاقد سلام و ... برای ایشان تعیین تکلیف کند، اما سئوال نگارند صرف نظر از شرایط فعلی که گذشته از مغلطه هایی که در نامه وجود دارد و دائم سعی میکند توپ را در زمین رهبری و ولایت شوت کند، این است، که اینبار نشانه به سوی یک نگرش حکومتی ویژه است که حداقل در 2دوره نمود داشت، و البته ویژه هایی که به یک خانواده باز میگردد!
اما سئوال من از جناب هاشمی آن است که آقای هاشمی ما زمان انقلاب نبودیم، امام امت هم خاطرات دوران معصومیت و کودکی ما بود، اما حوادث ننگین دولت افسادات را خوب بخاطر داریم، حوادث تلخی که که اصل و ریشه ی نظام اسلامی و جایگاه-و نه حتی شخص- ولایت را هدف قرار داده بود، نامه هایی که به امامان نوشته شد برای نوشیدن جام زهری دوباره! حوادث دردناک تهران در کوی دانشگاه را یادمان است، و سمت و وی حرکت آشوبگران مزدگرفته را نیز! و هزاران بحرانی که در آن روزگار بر کشور ما سایه افکنده بود و ریشه و ارکان نظام را مورد هجمه قرار داده بود، حوادثی که دیگر نهادی مقدس چون سپاه را برای نابودی مد نظر نداشت و میخواست جمهوری اسلامی ما را شبیه کند به یک جمهوری اسلامی نظیر افغانسان،یا پاکستان کند.
جناب هاشمی آنروز شما کجا بودید که رهبر انقلاب جز ملت و امام عصر روحی فداه هیچ –هیچ و هیچ- حامی نداشت و امام حسین وار به میدان آمد و گفت: ای سید و مولای ما؛ پیش خدای متعال گواهی بده که ما در راه خدا تا آخرین نفس ایستاده ایم و شهادت را ارزوی پر بهجت خو.یش خواندند، آیا شما شعار تحویل پرچم به دست ایشان به دست مبارک ولی عصر را قبول ندارید؟ آیا برای این کار با ایجائ تنش و بلوا و تشویش نامه نگاری باید کرد؟
آن روز شما کجای این مثلث -که در نامه تان ذکر کردید-بودید، شهید بهشتی که مظلومانه به شهادت رسید، آقای کروبی هم که راس آن مجلس کذایی بود،-و دیگران هم که ...- شما هم که در مسئولیتی غیرممتاز نبودید، چرا آن روزگار چفیه به گردن نبستید، و فدایی رهبر نشدید؟ چرا آن روزگار اظهار نظری حسینی نکردید؟ چرا در صف اول ملت در مقابل دشمان اسلام کفن نپوشیدید؟ چرا آنم روز برای نظام احسالس خطر نکردید؟ چرا در آشوبهایی که رخ داده بود، به دولت نامه ننوشیتد و دولت بنی صدر را یادآوری نکردید؟ چرا آن روز نخواستید آن دولت به سرنوشت دولت بنی صدر دچار شود؟
حال که ملت پرشورترین حمایتها را از مردمی ترین رئیس جمهور-پس از امامنالخامنه ای با بیشترین رکورد آراء در تاریخ کشور- دارند، ناگهان کشور را در خطر میبینید.
اصلا شما چکاره ی نظام هستید که برای جایگاه ولایت تعیین تکلیف میکنید.
ما همه ی ملت گوش به فرمان امامان هستیم، و منتظریم "تا هر تصمیمی" را "اجرا" کنیم، ما همان کسانی هستیم که لانه ی جاسوسی را از بیخ بن برچیدیم، ما همان کسانی هستیم که به فرمان مولایمان به خیابان ها ریخیتم تا موج نفاق را برچینیم، اکنون که دیگر نفاق نقابی بر چهره ندارد، که تشخیص حق از باطل کار آسانی است.
به شما هم توصیه میکنم، رفتار تاریخی کسانی را تکرار نکیند که از قائم مقامی و آیت اللهی و ... همه ی این الفاظ با ولایت و توده ی ملت ، در افتادند و سرنوشتی جز گوشه نشینی و مصاحبه با رادیوهای زد انقلاب و نوکران استکبار نیافتند!
آقای هاشمی رهبری که آنچنان مقتدرانه آن بحرانهای اساسی را از سر نظام بخیر گذراندند رفع این مشکلات پیش پا افتاده کار مشاورهای ایشان است .
ما می خور آن پیر خرابات شدیم
کز باده ی صبح جام بلی مینوشید
والسلام علی من التبع الهدی
یکرزمنده
نویسندگان وبلاگ :
همسنگر[2]
بعضی شدیم جنگنده، بعضی هم شدیم رزمنده. بعضی از رزمنده ها هنوز یادشون نرفته که جنگ ما نبرد حق علیه باطله و هنوز هم ادامه داره! بعضی یادشون رفته! بعضی هم خودشونو به خواب زدند! بعضی هم ... اینجا یه سنگر زدیم از خاکریزی به بزرگی عالم و شدیم "یک رزمنده" کاش یه رزمنده ی خوب باشیم! تو چه میکینی می مانی یا میروی؟