23 خرداد 87 - 20:18 |
آقا مرتضی می خواست
مثلاًقرار بود ما بلبل باشیم و در وصف شهدا سرود شهادت بسراییم قرار بود در صف و جلو تر از همه برویم و مسیر را پاکسازی کنیم تا نکند چشم خط به چیزهایی نانجیب بیافتد. چیزنانجیب یعنی؛اینکه مگر وقتی جنگ بود و خط قرار بود شکسته شود جمعی به پیش قراولی می رفتند و آمارآنچه بود را می دادند اگر هوا صاف بود خط به حرکت ادامه بدهد. اگر کمین بود،میدان مین بود یا چیزی بود که صلاحیت پیشوازی قدوم بهشتی رزمنده ی اسلام را نداشت باید از روی زمین محو می شد. مگر ما قرار نیست رزمنده ی این جنگ ابدی باشیم. اصلا مگر جنگ تمام شده آیا نبرد ما نبرد میان حق و باطل نیست؟ اگر پاسخ تو برادر خوبم آری است پس هنوز این جبهه پر است از حق قلیل و باطل کثیر. پس بیا و پیش قراول باش. بیا دست هم بگیریم و بلبل باشیم و وصف شهادت بسراییم. اما رسم پیش قراولی اول از جان گذشتن است، هیچ گشتن است و دارایی را با تکبیر اول در پشت سرانداختن و نگاه به افق روشن ظهور داشتن است. پیش قراولی که می خواهد بال بگشاید و مسیر را بنگرد باید ابتدا شأن پرنده بودن را بیابد، بلبلی که بال ندارد اصلا پرنده نیست که بخواهد بلبلی آواز خوان باشد. شأن پرنده بودن و بال زدن آگاهی است و فهم قوی، شناخت جبهه و علمی که قرار است زیر آن سینه بزند. یعنی بداند که او در خیمه ی فرماندهی این جبهه جهانی قرار دارد. آنگاه که شأن پرنده بودن یافت و به بال آگاهی و ایمان بال گشود، به دید بازی که خداوند به عطا خواهد کرد |
نویسندگان وبلاگ :
همسنگر[2]
بعضی شدیم جنگنده، بعضی هم شدیم رزمنده. بعضی از رزمنده ها هنوز یادشون نرفته که جنگ ما نبرد حق علیه باطله و هنوز هم ادامه داره! بعضی یادشون رفته! بعضی هم خودشونو به خواب زدند! بعضی هم ... اینجا یه سنگر زدیم از خاکریزی به بزرگی عالم و شدیم "یک رزمنده" کاش یه رزمنده ی خوب باشیم! تو چه میکینی می مانی یا میروی؟