سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
گل قالی
یکرزمنده
دوشنبه 87 بهمن 28
ساعت 7:42 عصر
| نظر

السلام علی اسیر الکربات  و قتیل العبرات

سه تا شهید آوردن تو تابوت های خالی
بدن های شریفی  شدن گل های قالی
قالی به گل قشنگه،  گلی که مثل آبه
گل گلدون این شهر، خیلی زلال و نابه
چندتا از این گل هامون بین باغچه جاموندن
تار و پود قالی رو با رنگ خون پوشوندن
کی میدونه جا موندن پهلونای دیگه
بین دشت و بیابون، یا بین قلبِ شیعه
دهلاویه یا فکه  شلمچه  یا که مهران
تو هر شهری که بری یه باغ پر از پهلوان
بگه جونم براتون؛  غریب نوازی کنید
وقتی غبار میگیره  برید و  زاری کنید
دلِ شهری ماها مثل ماشین می مونه
گاهی غبار میگیره، گاهی میخوره ضربه
باید غبارِ دل رو  تمیز کنی با دوستات
با اشک چشم بشوری غبارِ دل و چشمات
سه تا شهید دوباره بوی یاس آوردن
عطر بال ملائک  باغ احساس آوردن
_مادرِیکشون انگار  جلو آینه نشسته
بغضش مثه همیشست!نه انگاری شکستنه
تسبیح دست مادر افتاد و خاکشیر شد
تسبیح نبود انگاری  دل غم دیده پیر شد
مادر دلش شور میزد، یه خبرایی شده
هادی انگاری میآد، خوش خبرایی شده