• وبلاگ : قلمك
  • يادداشت : معراجنامه قسمت نخست - معراج جايي همين نزديكي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + دوست 

    سلام

    براي بار خيلي ام هست كه آمدم ولي از نزديكي واقعي چيزي كم نبود كه در مجازيش بخوام ته موندش رو بگم!!

    بهرحال خواستم بگم هرچند منم با اون حركت وبلاگي موافق نيستم و حتي اون عكسي هم گذاشتي تو بسيج وما قبول ندارم اما حرف عليش هم قبول ندارم!!!جواب خوبي بهش دادي!

    ضمنا من به داداشم هم اعتماد ندارم چه برسه به تو!!!اصلا ماشين بابام هم نميدم بهش چه برسه به دوچرخه خودم!البته اينارو به دانشجو گفتم!

    يا حق

    پاسخ

    سلام عليکم و رحمه الله / ها!!! / موافق نباش ! / داداشت الهي دورت بگرده! آخه تو کجا اون کجا!!!!! / کدوم دانشجو! کجا گفتي واست کامنت گذاشته / ما رو که ظاهرا در لشکريان چيز ديده و ...

    دردهاي من

    جامه نيستند

    تازتن در آورم

    چامه و چکامه نيستند

    تا به رشته ي سخن در آورم

    نعره نيستند

    تا زناي جان بر آورم

    دردهاي من نگفتني

    دردهاي من نهفتني است

    دردهاي من

    گر چه مثل دردهاي مردم زمانه نيست

    درد مردم زمانه است

    مردمي که چين پوستينشان

    مردمي که رنگ روي آستينشان

    مردمي که نامهايشان

    جلد کهنه ي شناسنامه هايشان

    درد مي کند

    من ولي تمام استخوان بودنم

    لحظه هاي ساده ي سرودنم

    درد مي کند

    انحناي روح من

    شانه هاي خسته ي غرور من

    تکيه گاه بي پناهي دلم شکسته است

    کتف گريه هاي بي بهانه ام

    بازوان حس شاعرانه ام

    زخم خورده است

    دردهاي پوستي کجا؟

    درد دوستي کجا؟

    ( مرحوم قيصر امين پور)