((و تو اي زينب!
نگو در کربلا چه گذشت!
بگو اکنون ما بايد چه کنيم؟!))
دکتر علي شريعتي.
اين چند بيتو يکي از همرزماي پدرم در اواخر جنگ بعنوان يادگاري براش نوشته بود.
اين تيغ گرم در صف پيکار مي کشد
آن آه سرد در صف سيگار مي کشد
اين با خدا در آتش و خون حال مي کند
آن گريه ي حواله ي يخچال مي کند
اين قامتش زير بار عشق خم شده
آن گريه ميکند که چرا گوشت کم شده...
همون زمان هم وليعصري هاي امروز ساز مخالف ميزدن.
توي اون روزگار همين پابرهنه ها براي حفظ امنيت عاليجنابان سرخپوشي شهيد ميشدن که در همان روزگار ايثار و شهادت آقازاده هاشون با يک تيم کامل امنيتي.مشغول ادامه ي تحصيل تو دانشگاههاي خارجي بودن!
شهدا در راستاي اهداف آنها نرفتند .بلکه براي بقاي اسلام و حفظ حکومت مردم سالاري ديني بذل جان کردند!